غزل شماره ۱۵۳۰

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
من و تو دوش شب بیدار بودیم
همه خفتند و ما بر كار بودیم
حریف غمزه غماز گشتیم
به پیش طره طرار بودیم
بیا تا ظاهر و پیدا بگوییم
كه با عشق نهانی یار بودیم
اگر چه پیش و پس آن جا نگنجد
به پیش صانع جبار بودیم
عجب نبود اگر ما را ندیدند
كه ما در مخزن اسرار بودیم
بیاوردیم درها ارمغانی
كه یعنی ما به دریابار بودیم

اسرارحریفدریابطرهعشقغمازغمزهمغان


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید