غزل شماره ۱۶۶۹

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
آتشی نو در وجود اندرزدیم
در میان محو نو اندرشدیم
نیك و بد اندر جهان هستی است
ما نه نیكیم ای برادر نی بدیم
هر چه چرخ دزد از ما برده بود
شب عسس رفتیم و از وی بستدیم
ما یكی بودیم با صد ما و من
یك جوی زان یك نماند و ما صدیم
از خودی نارفته نتوان آمدن
از خودی رفتیم وانگه آمدیم
قد ما شد پست اندر قد عشق
قد ما چون پست شد عالی قدیم
پیشه مردی ز حق آموختیم
پهلوان عشق و یار احمدیم
بیست و نه حرف است بر لوح وجود
حرف‌ها شستیم و اندر ابجدیم
سعد شمس الدین تبریزی بتافت
وز قران سعد او ما اسعدیم

آتشتبریزجهانسعدیعشقهستیپهلوان


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید