غزل شماره ۳۳۴

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
از اول امروز حریفان خرابات
مهمان توند ای شه و سلطان خرابات
امروز چه روزست بگو روز سعادت
این قبله دل كیست بگو جان خرابات
هرگز دل عشاق به فرمان كسی نیست
كو مست خرابست به فرمان خرابات
صد زهره ز اسرار به آواز درآمد
كز ابر برآ ای مه تابان خرابات
ما از لب و دندان اجل هیچ نترسیم
چون زنده شدیم از بت خندان خرابات
بر گاو نهد رخت و به عشق آید جان مست
كاین رخت گرو كن بر دربان خرابات
هر جان كه به شمس الحق تبریز دهد دل
او كافر خویش است و مسلمان خرابات

اسرارتبریزحریفخراباتخندانزهرهسلطانعشاقعشقمست


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید