شماره ٢٧٩: آمدم از سرنو بر سر پيوند قديم

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آمدم از سرنو بر سر پيوند قديم
نو شد آن سلسله کهنه و آن بند قديم
آمدم من به سر گريه خود به که تو نيز
بر سر ناز خود آيى و شکرخند قديم
به وفاى تو که تا روز قيامت باقيست
عهد ديرين به قرار خود و سوگند قديم
نخل تو يک دو ثمر داشت به خامى افتاد
من و پروردن آن نخل برومند قديم
بهر آن حلقه به گوشيم که بوديم اى باد
برسان بندگى ما به خداوند قديم
خلوتى خواهم و در بسته ويک محرم راز
که گشايم سر راز و گله اى چند قديم
وحشى آن سلسله نو کرد که آيند ز نو
پندگويان قديمى به سر پند قديم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید