شماره ٥٨٢: نکهت روضه خلدست که مى بيزد مشک

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نکهت روضه خلدست که مى بيزد مشک
يا از آن حلقه زلفست که مى ريزد مشک
خيزد از چين سر زلف تو مشک ختنى
وين سخن نيست خطا زانکه ز چين خيزد مشک
خون شود نافه آهوى تتارى ز حسد
کان مه از گوشه خورشيد درآويزد مشک
آن چه نعلست که لعل تو برآتش دارد
وين چه حالست که حالت ز مه انگيزد مشک
گر نخواهد که کشد گرد مهت گرد عبير
از چه رو خط تو با غاليه آميزد مشک
زلف عنبر شکن از روى تو سر مى پيچيد
چکند ز آتش اگر زانکه نپرهيزد مشک
همچو خواجو نکشد سر ز خطت مشک ختا
چون خط سبز تو بر برگ سمن بيزد مشک



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید