شماره ٥٨٣: وه چه شيرينست لعلش اندرو پنهان نمک

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
وه چه شيرينست لعلش اندرو پنهان نمک
کس نمى بينم که دارد در جهان چندان نمک
اندکى با چشمه نوشش بشيرينى شکر
گر چه دارد نسبتى ليکن ندارد آن نمک
مى نمايد خط مشک افشانش از عنبر مثال
مى فشاند پسته خندانش از مرجان نمک
شد بدور سنبل مشکين او عنبر فراخ
گشت در عهد لب شيرين او ارزان نمک
لعل شکر پاش گوهر پوش شورانگيز او
درج ياقوتست گوئى وندرو پنهان نمک
اى ز شکر خنده ات صد شور در جان شکر
وى ز شور شکرت پيوسته در افغان نمک
بر دل بريان من تا کى نمک ريزد غمت
گر چه عيبى نيست ار ريزند بر بريان نمک
درد دل را دوش مى جستم دوائى از لبت
گفت خواجو کى جراحت را بود درمان نمک
تا بود در چشمم آن لب خواب چون آيد مرا
زانکه گوئى دارم اندر ديده گريان نمک



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید