غزل شماره ۲۷۶۰

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
با دل گفتم چرا چنینی
تا چند به عشق همنشینی
دل گفت چرا تو هم نیایی
تا لذت عشق را ببینی
گر آب حیات را بدانی
جز آتش عشق كی گزینی
ای گشته چو باد از لطافت
پرباد شده چو ساتگینی
چون آب تو جان نقش‌هایی
چون آینه حسن را امینی
هر جان خسیس كان ندارد
می‌پندارد كه تو همینی
ای آنك تو جان آسمانی
هر چند به صورت از زمینی
ای خرد شكسته همچو سرمه
تو سرمه دیده یقینی
ای لعل تو از كدام كانی
در حلقه درآ كه خوش نگینی
ای از تو خجل هزار رحمت
آن دم كه چو تیغ پر ز كینی
شمس تبریز صورتت خوش
و اندر معنی چه خوش معینی

آتشآسمانآینهتبریزتیغحلقهحیاتدیدهرحمتزمینعشقلعلنگینهمنشینیقین


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید