غزل شماره ۲۱۱۲
غزلستان ::
مولوی ::
دیوان شمس - غزلیات
ظلمت شب پرتو ظلمات من
نور مه از نور ملاقات من
گوهر طاعت شد از آن كیمیا
زلت و انكار و جنایات من
هست سماوات در آن آرزو
تا نگرد سوی سماوات من
ای رخ خورشید سوی برج من
ای شه جان شاهد شهمات من
اشعار مرتبط
نظرات نوشته شده