غزل شماره ۹۲۰

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
كسی كه عاشق آن رونق چمن باشد
عجب مدار كه در بی‌دلی چو من باشد
حدیث صبر مگویید صبر را ره نیست
در آن دلی كه بدان یار ممتحن باشد
چو عشق سلسله خویش را بجنباند
جنون عقل فلاطون و بوالحسن باشد
به جان عشق كه جانی ز عشق جان نبرد
وگر درونه صد برج و صد بدن باشد
اگر چو شیر شوی عشق شیرگیر قویست
وگر چه پیل شوی عشق كركدن باشد
وگر به قعر چهی درروی برای گریز
چو دلو گردن از او بسته رسن باشد
وگر چو موی شوی موی می‌شكافد عشق
وگر كباب شوی عشق باب زن باشد
امان عالم عشقست و معدلت هم از اوست
وگر چه راه زن عقل مرد و زن باشد
خموش كن كه سخن را وطن دمشق دلست
مگو غریب ورا كش چنین وطن باشد

امانحدیثخموشسخنسلسلهصبرعاشقعشقعقلغریبچمنگردن


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید