غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
انجمن فرهنگی پرسش
محمد تقی بهار و تاثیر او بر ادبیات مشروطه
مشاهده در یوتیوب
رباعی شماره ۱۳۳۴
غزلستان
::
مولوی
::
دیوان شمس - رباعیات
افزودن به مورد علاقه ها
من درد ترا ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم
آسان
دوست
قبلی
بعدی
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل
اشعار مرتبط
من زخم ترا به هیچ مرهم ندهم
من خاک ترا به چرخ اعظم ندهم
تا ترک دل خویش نگیری ندهم
ای دل تو و درد او اگر خود مردی
دلدار اگر مرا بدراند پوست
نظرات نوشته شده
موسا در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۰ نوشته
اخر دلتنگیه
ژی در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ نوشته
ژیلا امیرمعز یاردبیرستانی من صغری امیراشرف جلابی م ری م ravar naro وحمیرا بنی کهکشانی ( ستاره رخشان ) دیار Jalaby Narowدوستان من
انجینیر محمدی در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ نوشته
یعنی حرمت دوست را داشتن است, اگر درد از اوست, درمان هم اوست, تا رخ او را نبینم جان ندهم.
نظر بدهید
نظر:
ارسال کننده:
ارسال