دفتر دوم از مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
زاهدى را گفت يارى در عمل
کم گرى تا چشم را نايد خلل
گفت زاهد از دو بيرون نيست حال
چشم بيند يا نبيند آن جمال
گر ببيند نور حق خود چه غمست
در وصال حق دو ديده چه کمست
ور نخواهد ديد حق را گو برو
اين چنين چشم شقى گو کور شو
غم مخور از ديده کان عيسى تراست
چپ مرو تا بخشدت دو چشم راست
عيسى روح تو با تو حاضرست
نصرت از وى خواه کو خوش ناصرست
ليک بيگار تن پر استخوان
بر دل عيسى منه تو هر زمان
همچو آن ابله که اندر داستان
ذکر او کرديم بهر راستان
زندگى تن مجو از عيسي‌ات
کام فرعونى مخواه از موسي‌ات
بر دل خود کم نه انديشه‌ى معاش
عيش کم نايد تو بر درگاه باش
اين بدن خرگاه آمد روح را
يا مثال کشتيى مر نوح را
ترک چون باشد بيابد خرگهى
خاصه چون باشد عزيز درگهى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید