شماره ٥٨٨: مکن آزادگان را جستجو از اين و آن پنهان

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
مکن آزادگان را جستجو از اين و آن پنهان
که باشد از سبکبارى پى اين کاروان پنهان
ز دشمن روى مى کردند پنهان پيش ازين مردم
شوند اکنون ز وحشت دوستان از دوستان پنهان
به من در پره حرف سخت مى گويد ملامتگر
هما را مى کند در لقمه نادان استخوان پنهان
ز رنگ چهره رسوا مى شود وقت برون رفتن
تماشايى کند هر چند گل از باغبان پنهان
شود خواب گران از پرده هاى ديده رسواتر
نگردد مستى غفلت ز چشم مردمان پنهان
نباشد تاب دست انداز مردم ناتوانان را
ازان از ديده ها مى گردد آن موى ميان پنهان
دم آبى به کام دل نصيب کس نمى گردد
ازان گرديد خضر از چشم شور تشنگان پنهان
ز کوه قاف رسواى جهان شد عاقبت عنقا
چسان ماند کسى صائب به اين سنگ نشان پنهان؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید