در مرثيه امير رشيد الدين اسد شروانى

غزلستان :: خاقانی :: قطعات

افزودن به مورد علاقه ها
آه و دردا که شبيخون اجل
در زد آتش به شبستان اسد
بدل نغمه عنقاست کنون
نغمه جغد بر ايوان اسد
اسدالله عجم خواند عليش
که على بود ز اقران اسد
لاجرم خيبر خزران بگشاد
ذوالفقار کف رخشان اسد
لاجرم ز ابلق چرب آخور چرخ
دل دلى داشت خم ران اسد
بود معن عرب و سيف يمن
در کرم هندوى دربان اسد
گر اسد خانه خورشيد نهند
داشت خورشيد کرم خان اسد
تاج بخش ملک مشرق بود
اين نه بس باشد برهان اسد
مشترى ساختى از جرم زحل
مسن خنجر بران اسد
باز مريخ ز مهر افکندى
ساخت زر بر تن يکران اسد
باز زهره به عطار بردى
نامه جود به عنوان اسد
باز مه بودى هر ماه دوبار
گاه خوان گاه نمکدان اسد
آسمان کردى بر گنج کمال
حمل و ثور دو قربان اسد
مهر و مه بود چو جوزا دو بدو
خادم طالع سرطان اسد
کمتر از داس سر سنبله بود
اسد چرخ به ميزان اسد
نيش عقرب شده و قوس قزح
هم کمان هم سر پيکان اسد
مجلسش کعبه و انداخته دلو
خلق در زمزم احسان اسد
بخت بر کوس فلک بستى پوست
از تن جدى به فرمان اسد
وز فم الحوت نهادى دندان
بر سر ترکش ترکان اسد
سالها قصد فلک داشت مگر
جنبش راى فلک سان اسد
اسدا کنون چو اسد بر فلک است
اى فلک جان تو و جان اسد
فلکى بين شده بالاى فلک
اسدى بين شده مهمان اسد
دشمن نيک اسد خوانندم
دوستان بد نادان اسد
به خدائى که فرستاد از عرش
آيت عاطفه در شان اسد
به خدائى که رقوم حسنات
کرد توقيع به ديوان اسد
به خدائى که اسد را ز فلک
بگذرانيد ز امکان اسد
به خدائى که اسد را به بهشت
بسانيد ز ايمان اسد
که به شروان ز دلم سوخته تر
هيچ دل نيست ز هجران اسد
علم الله که ز من غم زه ده تر
هيچکس نيست ز اخوان اسد
اشک ها راندم و گر حاضر مى
تعزيت داشتمى آن اسد
عاريت خواستمى گوهر اشک
ز ابر دست گهر افشان اسد
حاش لله که سماتت ورزم
چون خزان بينم نيسان اسد
عبرت آيد دل ويران مرا
ديدن خانه ويران اسد
گرچه در مدت چل سال تمام
بى نيازى بدم از نان اسد
ليک چون من به همه شروان کيست
که نبد ريزه خور خوان اسد
ز آن همه ريزه خوران يک کس نيست
شاکر جود فراوان اسد
ليکن از گفته خاقانى ماند
نام جاويد ز دوران اسد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید