شماره ٢٢٦: جستم از دام ، به دام آر گرفتار دگر

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
جستم از دام ، به دام آر گرفتار دگر
من نه آنم که فريب تو خورم بار دگر
شد طبيب من بيمار مسيحا نفسى
تو برو بهر علاج دل بيمار دگر
گو مکن غمزه او سعى به دلدارى ما
زانکه داديم دل خويش به دلدار دگر
بسکه آزرده مرا خوشترم از راحت اوست
گر سد آزار ببينم ز دل آزار دگر
وحشى از دست جفا رست دلت واقف باش
که نيفتد سرو کارت به جفا کار دگر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید