شماره ١٦٩: بازم غم بيهوده به همخانگى آمد

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بازم غم بيهوده به همخانگى آمد
عشق آمد و با نشأه ديوانگى آمد
اى عقل همانا که ندارى خبر از عشق
بگريز که او دشمن فرزانگى آمد
خوش باشد اگر کنج غمت هست که اين دل
با رخنه ديرينه به ويرانگى آمد
دارد خبرى آن نگه خاص که سويم
مخصوص به سد شيوه بيگانگى آمد
اى شمع به هر شعله که خواهيش بسوزان
مرغ دل وحشى که به پروانگى آمد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید