شماره ١٦٥: گر ريخت پر عقابى ، فر هما بماند

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر ريخت پر عقابى ، فر هما بماند
جاويد سايه او بر فرق ما بماند
رفت آنکه لشکرى را در حمله اى شکستى
لشکر شکن اگر رفت کشور گشا بماند
ماه سپهر مسند ، شد از صف کواکب
مهر ستاره خيل ، گردون لوا بماند
عباس بيک اعظم کز بار احتشامش
تا انقراض عالم گردون دو تا بماند
خان ضعيف پرور کز بهر حفظ جانش
بر چرخ عالمى را دست دعا بماند
خورشيد خادم او ، گردون ملازم او
تا حشر اين بزرگي، وين کبريا بماند
گردون ذخيره سازد گرد سم سمندش
کز بهر چشم گردون اين توتيا بماند
گر دست تيغ فتنه گردون بلند سازد
خشک از نهيب عدلش اندر هوا بماند
گر جان گذاشت خالى نخل رسيده او
او هر دو تازه نخلش او را بجا بماند
اين را به باغ دولت و آنرا به گلشن بخت
يارب که تا قيامت نشو و نما بماند
تو جاودان بمانى گر او نماند باقى
اقبال تو جهان را تا انتها بماند
وحشى هميشه ماند اين زبده زمانه
تا هيچکس نماند تنها خدا بماند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید