شماره ١١٢: خوش نيست هرزمان زدن از جور يار داد

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خوش نيست هرزمان زدن از جور يار داد
ورنه ز دست تست مرا سد هزار داد
شد يار و غير و داد قرار جفا به ما
ياران نمى توان به خود اينها قرار داد
رفت وز دست اهل تظلم عنان کشيد
داد از عنان کشيدن آن شهسوار داد
آن ترک ظلم پيشه دگر مى رود که باز
از خلق برخاست بر سر هر رهگذار داد
وحشى تو ظلم ديده و آن ترک تند خوست
ترسم که سر زند ز تو بى اختيار داد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید