شماره ٩٨: اسير جلوه هر حسن عشقبازى هست

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اسير جلوه هر حسن عشقبازى هست
ميان هر دو حقيقت نياز و نازى هست
ز هر درى که نهد حسن پاى ناز برون
بر آستانه آن در سر نيازى هست
اگر مکلف عشقى سر نياز بنه
که هر که هست به کيش خودش نمازى هست
چو نيک درنگرى عشق ما مجازى نيست
حقيقتى پس هر پرده مجازى هست
ميان عاشق و معشوق کى دويى گنجد
برو برو که تو پندارى امتيازى هست
وداع خويش کن اول اگر رفيق منى
که اين رهيست خطرناک و ترکتازى هست
نه احتراز از آن جانب است همواره
گهى ز جانب وحشى هم احترازى هست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید