شماره ٤٧: در دل همان محبت پيشينه باقى است

غزلستان :: وحشی بافقی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
در دل همان محبت پيشينه باقى است
آن دوستى که بود در اين سينه باقى است
باز آ و حسن جلوه ده و عرض ناز کن
کان دل که بود صاف چو آيينه باقى است
از ما فروتنى ست بکش تيغ انتقام
بر خاطر شريفت اگر کينه باقى است
نقدينه وفاست همان بر عيار خويش
قفلى که بود بر در گنجينه باقى است
وحشى اگر ز کسوت رندى دلت گرفت
زهد و صلاح و خرقه پشمينه باقى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید