غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
مشاهده در یوتیوب
برای دریافت فال حافظ عضو کانال یوتیوب ما شوید
غزل شماره ۱۷۲
غزلستان
::
عطار نیشابوری
::
غزلیات
افزودن به مورد علاقه ها
بودى که ز خود نبود گردد
شايسته وصل زود گردد
چوبى که فنا نگردد از خود
ممکن نبود که عود گردد
اين کار شگرف در طريقت
بر بود تو و نبود گردد
هرگه که وجود تو عدم گشت
حالى عدمت وجود گردد
اى عاشق خويش وقت نامد
کابليس تو در سجود گردد
دل در ره نفس باختى پاک
تا نفس تو جفت سود گردد
دل نفس شد و شگفتت آيد
گر يک علوى جهود گردد
هر دم که به نفس مى برآرى
در ديده دل چو دود گردد
بى شک دل تو از آن چنان دود
کورى شود و کبود گردد
عطار بگفت آنچه دانست
باقى همه بر شنود گردد
قبلی
بعدی
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل
نظرات نوشته شده
اولین نفر برای نظر دادن باشید و نظرتان را در مورد این شعر از طریق فرم زیر ارسال کنید.
نظر بدهید
نظر:
ارسال کننده:
ارسال