شماره ۸۸٧٤: خوشا شراب محبت ز ساغر ازلى

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خوشا شراب محبت ز ساغر ازلى
قدح بروى صبوحى کشان لم يزلى
ز دست ساقى تحقيق اگر خورى جامى
شراب را ابدى دان و جام را ازلى
بزير جامه چو زنار بينمت چون شمع
چه سود راندن مقراض و خرقه عسلى
مشو بحسن عمل غره و بزهد مناز
که خواندت خرد پير زاهد عملى
ز آب و گل نشود چون تو لعبتى پيدا
ندانم از چه گلى دانمت که از چگلى
چگونه از سر کويت کنم جلاى وطن
که هست سوز درونم خفى و گريه جلى
کجا ز زلف تو پيوند بگسلد دل من
که کار زلف تو دل بنديست و دل گسلى
محب روى توام در جواب دعوى عشق
دل شکسته وکيلست و جان خسته ولى
متاب روى ز خواجو که زلف هندويت
بخورد خون دل ريشش از سياه دلى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید