شماره ۸۸٢٧: پرده ابر سياه از مه تابان بگشاى

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
پرده ابر سياه از مه تابان بگشاى
روز را از شکن طره شبگون بنماى
کاکل مشک فشان برمه شب پوش مپوش
سنبل غاليه سا بر گل خود روى مساى
سپه شام بدان هندوى مشکين بشکن
گوى خورشيد بدان زلف چو چوگان برباى
هر که در ابروى چون ماه نوت دارد چشم
گردد از مهر تو چون ماه نو انگشت نماى
حال من با تو کسى نيست که تقرير کند
پيش سلطان که دهد عرض تمناى گداى
سرو را برلب هر چشمه اگر جاى بود
جاى آن هست که بر چشم منش باشد جاى
اى مه روشن اگر جان منى زود براى
وى شب تيره اگر عمر منى دير مپاى
صبح اميد من از جيب افق سر بر زن
روز اقبال من از مطلع مقصود برآى
کى برد ره به سراپرده قربت خواجو
پشه را بين که کند آرزوى وصل هماى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید