شماره ۸۰۸۰٤: اى سر زلف تو درحلقه و تاب افتاده

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى سر زلف تو درحلقه و تاب افتاده
چنبر جعد تو از عنبر ناب افتاده
بى نمکدان عقيق لب شور انگيزت
آتشى در دل بريان کباب افتاده
چشم مخمور ترا ديده و برطرف چمن
همچو من نرگس سرمست خراب افتاده
تا غبار خط ريحان تو برگل ديده
ورق مردمک ديده در آب افتاده
دلم از مهر رخت سوخته وز دود دلم
آب در ديده گريان سحاب افتاده
سوى گيسوى گرهگير تو مرغ دل من
بهوا رفته و در چنگ عقاب افتاده
قدح از دست تو در خنده و از لعل لبت
هوسى در سر پر شور شراب افتاده
بى نوايان جگر سوخته را بين چون دعد
دل محنت زده در چنگ رباب افتاده
شد ز سوداى تو موئى تن خواجو و آن موى
همچو گيسوى تو در حلقه و تاب افتاده



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید