شماره ٧٧١: کيست که گويد ببارگاه سلاطين

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کيست که گويد ببارگاه سلاطين
حال گدايان دلشکسته مسکين
سوخته ئى کو که خون ز ديده ببارد
از سر سوزم چو شمع بر سر بالين
در گذر اى باغبان که بلبل سرمست
باز نيايد به غلغل تو ز نسرين
با رخ بستان فروز ويس گلندام
کس نبرد نام گل بمجلس رامين
کى برود گر هزار سال برآيد
از سرفرهاد شور شکر شيرين
عاشق صادق کسى بود که نخواهد
ملکت کسرى بجاى مهر نگارين
شمسه چين نيست در تصور اورنگ
جز رخ گلچهر ماهروى خورآئين
مرغ دل از زلف دلبران نبرد جان
کبک نيابد امان ز چنگل شاهين
منکر خواجو مشو که اهل نظر را
روى بتان قبله است و کيش مغان دين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید