شماره ٧٣٥: خوشا صبح و صبوحى با همالان

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خوشا صبح و صبوحى با همالان
نظر بر طلعت فرخنده فالان
خداوندا بده صبرى جميلم
که مى نشکيبم از صاحب جمالان
خيالت اين که برگردم ز خوبان
چو درويش از در دريا نوالان
دلم چون گيسوى او بر کمر ديد
چو وحشى شد شکار کوه مالان
گهى کز کازرون رحلت گزينم
بنالد از فغانم کوه نالان
غريبان را چرا بايد که بينند
بچشم منقصت صاحب کمالان
خطا باشد که چشم ترکتازت
دل مردم کند يکباره نالان
مگر زلف تو زان آشفته حالست
که در تابند ازو آشفته حالان
چنان مرغ دلم در قيدت افتاد
که کبکان درى در چنگ دالان
عقاب تيز پر کى باز گردد
بهر بازى ز صيد خسته بالان
غزل خواجو بگويد بر غزاله
مگر برآهوى چشم غزالان



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید