شماره ٧١٧: چه خوشست باده خوردن به صبوح در گلستان

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چه خوشست باده خوردن به صبوح در گلستان
که خبر دهد ز جنت دم صبح و باد بستان
چو دل قدح بخندد ز شراب ناردانى
دل خسته چون شکيبد ز بتان نار پستان
بسحر که جان فزايد لب يار و جام باده
بنشين و کام جانرا از لب پياله بستان
چو نمى توان رسيدن بخدا ز خودپرستى
بخدا که در ده از مى قدحى بمى پرستان
برو اى فقيه و پندم مده اينزمان که مستم
تو که چشم او نديدى چه دهى صداع مستان
که ز دست او تواند بورع خلاص جستن
که بعشوه چشم مستش بکند هزار دستان
چو سخن نگفت گفتم که چنين که هست پيدا
ز دهان او نصيبى نرسد بتنگدستان
تو جوانى و نترسى ز خدنگ آه پيران
که چو باد بر شکافد سپه هزار دستان
به چمن خرام خواجو دم صبح و ناله مى کن
که ببوستان خوش آيد نفس هزار دستان



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید