شماره ٦٩٦: گر شديم از کويت اى ترک ختا باز آمديم

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر شديم از کويت اى ترک ختا باز آمديم
ور خطائى رفت از آن بازآ که ما باز آمديم
گر تو صادق نامدى در مهر ما مانند صبح
ما بمهرت از ره صدق و صفا باز آمديم
تيهوى بى بال و پر بوديم دور از آشيان
شاهبازى تيز پر گشتيم تا بازآمديم
گرچه کى باز آيد آن مرغى که بيرون شد ز دام
ما بعشق دام آن زلف دوتا باز آمديم
اى طبيب درد دلها اين دل مجروح را
مرهمى نه چون باميد دوا باز آمديم
بعد ازين گر باده در عالم نباشد گو مباش
زانکه با لعلت ز جام جانفزا باز آمديم
گر ز بستان بينوا رفتيم يک چندى کنون
چون گل و بلبل بصد برگ و نوا باز آمديم
ور خطائى رفت کان گيسوى عنبر بيز را
مشک چين خوانديم و اکنون از خطا باز آمديم
خاک کرمان باز خواجو را بدين جانب فکند
تا نپندارى که از باد هوا باز آمديم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید