شماره ٦٨٣: باز هشيار برون رفته و مست آمده ايم

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
باز هشيار برون رفته و مست آمده ايم
وز مى لعل لبت باده پرست آمده ايم
تا ابد باز نيائيم بهوش از پى آنک
مست جام لبت از عهد الست آمده ايم
از درت بر نتوان خاست از آنروى که ما
بر سر کوى تو از بهرنشست آمده ايم
با غم عشق تو تا پنجه در انداخته ايم
چون سر زلف سياهت بشکست آمده ايم
سر ما دار که سر در قدمت باخته ايم
دست ما گير که در پاى تو پست آمده ايم
بر سر کوى تو زينگونه که از دست شديم
ظاهر آنستکه آسانت بدست آمده ايم
عيب سرمستى خواجو نتوان کرد چو ما
باز هشيار برون رفته و مست آمده ايم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید