شماره ٥٩٧: دلم مريد مرادست و ديده رهبر دل

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلم مريد مرادست و ديده رهبر دل
سرم فداى خيال و خيال در سر دل
کمند زلف ترا گر رسن دراز آمد
در آن مپيچ که دارد گذر بچنبر دل
دلم چگونه نمايد قرار در صف عشق
چنين که زلف تو بشکست قلب لشکر دل
بود که ساقى لعل تو در دهد جامى
مرا که خون جگر مى خورم ز ساغر دل
دل صنوبريم همچو بيد مى لرزد
ز بيم درد فراق تو اى صنوبر دل
تو آن خجسته هماى بلند پروازى
که در هواى تو پر مى زند کبوتر دل
دلم ربودى و تا رفتى از برابر من
نرفت يکسر مو نقشت از برابر دل
چگونه در دل تنگم قرار گيرد صبر
که مى زند سر زلف تو حلقه بردل
بملک روى زمين کى نظر کند خواجو
کسى که ملک وصالش بود مسخر دل



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید