شماره ٥٩٤: زهى زلفت شکسته نرخ سنبل

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
زهى زلفت شکسته نرخ سنبل
گلستان رخت خنديده برگل
رسانده خط بياقوت تو ريحان
کشيده سر ز کافور تو سنبل
عروسى را که او صاحب جمالست
چه دريابد گرش نبود تحمل
چو ريش خستگانرا مرهم از تست
مکن در کار مسکينان تغافل
اگر گل را نباشد برگ پيوند
چه سود از ناله شبگير بلبل
بجانت کانکه برجان دارم از غم
نباشد کوه سنگين را تحمل
اگر عمر منى ايشب برو زود
وگر جزو منى اى غم برو کل
چو از زلفش بدين روز اوفتادم
تو نيز اى شب مکن بر من تطاول
خوشا آن بزم روحانى که هر دم
کند مستى ببادامش تنقل
منه عود اى بت خوش نغمه از چنگ
که ساغر بانگ مى دارد که غلغل
بزن مطرب که مستان صبوحى
ز مى مستند و خواجو از تامل



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید