شماره ٥٥٣: آه از آن يار که نبود خبر از يارانش

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آه از آن يار که نبود خبر از يارانش
داد از آنکس که نباشد غم غمخوارانش
يارى آن نيست که آگاه نباشد از يار
يار بايد که بود آگهى از يارانش
زورمندى که گرفتار نشد در همه عمر
چه خبر باشد از احوال گرفتارانش
خفته در خوابگه اطلس ديبا با دوست
نبود آگهى از ديده بيدارانش
از طبيبى نتوان جست دواى دل ريش
که نباشد خبر از علت بيمارانش
مى پرستى که بود بيخبر از جام الست
چه تفاوت کند از طعنه هميارانش
تير باران بلا را من مسکين سپرم
وانکه شد غرقه نباشد خبر از بارانش
ما دگر نام خريدارى يوسف نبريم
که عزيزان جهانند خريدارانش
تا شد از نرگس ميگون تو خواجو سرمست
خوابگه نيست برون از در خمارانش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید