شماره ٤٤٣: دلم بى وصل جانان جان نخواهد

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلم بى وصل جانان جان نخواهد
که عاشق جان بى جانان نخواهد
دل ديوانگان عاقل نگردد
سر شوريدگان سامان نخواهد
روان جز لعل جان افزا نجويد
خضر جز چشمه حيوان نخواهد
طبيب عاشقان درمان نسازد
مريض عاشقى درمان نخواهد
اگر صد روضه بر آدم کنى عرض
برون از روضه رضوان نخواهد
ورش صد ابن يامين هست يعقوب
بغير از يوسف کنعان نخواهد
اگر گويم خلاف عقل باشد
که مفلس ملکت خاقان نخواهد
کجا خسرو لب شيرين نجويد
چرا بلبل گل خندان نخواهد
دلم جز روى و موى گلعذاران
تماشاى گل و ريحان نخواهد
بخواهد ريخت خونم مردم چشم
بلى دهقان بجز باران نخواهد
از آن خواجو از اين منزل سفر کرد
که سلطانيه بى سلطان نخواهد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید