شماره ٢٩٢: گل نهالى به بوستان آورد

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گل نهالى به بوستان آورد
مرغ را باز در فغان آورد
سخنى بلبل از لبش مى گفت
غنچه را آب در دهان آورد
نکهت نفحه شمامه صبح
مژده گل ببوستان آورد
دوستان را نسيم باد صبا
بوى انفاس دوستان آورد
نفس باد صبحدم چو مسيح
با تن خاک مرده جان آورد
هم عفا الله صبا که عاشق را
خبر يار مهربان آورد
درد خواجو بصبر به نشود
زانکه با خويش از آن جهان آورد
ليک نوميد نيست کاب حيات
از سياهى برون توان آورد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید