شماره ٢١٥: اى قمر تابى از بناگوشت

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى قمر تابى از بناگوشت
شکر آبى ز چشمه نوشت
جاودان مست چشم مى گونت
واهوان صيد خواب خرگوشت
خسرو آسمان حلقه نماى
حلقه در گوش حلقه در گوشت
آن خط سبز هيچ دانى چيست
که دميد از عقيق در پوشت
از زمرد ز دست خازن حسن
قفل بر درج لعل خاموشت
ايکه هرگز نمى کنى يادم
نکنم يک نفس فراموشت
کاش کامشب بديدمى در خواب
مست از آنسان که ديده ام دوشت
گر چه ما بيتو زهر مى نوشيم
باد هرمى که مى خورى نوشت
تو از آن برترى بزيبائى
که رسد دست ما در آغوشت
چهره خويش را در آينه بين
تا ببينيم مست و مدهوشت
باده امشب چنان مخور خواجو
که چو ديشب برند بر دوشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید