شماره ١٨٩: نشان بى نشانان بى نشانيست

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نشان بى نشانان بى نشانيست
زبان بى زبانان بى زبانيست
دواى دردمندان دردمنديست
سزاى مهربانان مهربانيست
وراى پاسبانى پادشاهيست
بجاى پادشاهى پاسبانيست
چو جانان سرگران باشد بپايش
سبک جان در نيفشاندن گرانيست
خوش آن آهوى شيرافکن که دايم
توانائى او در ناتوانيست
مگر پيروزه خط تو خضرست
که لعلت عين آب زندگانيست
بلى صورت بود عنوان معنى
نه اينصورت که سر تا سر معانيست
سحر فرياد شب خيزان درين راه
تو پندارى دراى کاروانيست
خط زرنگاريت بر صفحه ماه
سوادى از مثال آسمانيست
مغان زنده دلرا خوان که در دير
مراد از زندخوانى زنده خوانيست
چو خواجو آستين برعالم افشان
که شرط رهروان دامن فشانيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید