شماره ١٥٧: اى من ز دو چشم نيم مستت مست

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى من ز دو چشم نيم مستت مست
وز دست تو رفته عقل و دين از دست
بنشين که نسيم صبحدم برخاست
برخيز که نوبت سحر بنشست
با روى تو رونق قمر گم شد
وز لعل تو قيمت شکر بشکست
گوئى در فتنه و بلا بگشود
نقاش ازل که نقش رويت بست
برداشت دل شکسته از من دل
واندر سر زلف دلکشت پيوست
از لعل تو يکزمان شکيبم نيست
بى باده کجا قرار گيرد مست
در عشق تو ز آب ديده خواجو را
آخر بر هر کس آبروئى هست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید