شماره ١٣٢: زاهد مغرور اگر در کعبه باشد فاجرست

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
زاهد مغرور اگر در کعبه باشد فاجرست
وانکه اقرارش به بت رويان نباشد کافرست
چون توانم کز حضورش کام دل حاصل کنم
کانزمان از خويش غائب مى شوم کو حاضرست
زنده دل آن کشته کو جان پيش چشمش داده است
تندرست آن خسته کو بر درد عشقش صابرست
عاقبت بينى که کارش در هوا گردد بلند
ذره سرگشته کو در مهرورزى ماهرست
هر کرا خاطر بزلف ماهرويان مى کشد
عيب نتوان کرد اگر چون من پريشان خاطرست
عاقلان دانند کادراک خرد قاصر بود
زانچه بر مجنون ز سر حسن ليلى ظاهرست
در هوايت زورقى برخشک مى رانم وليک
جانم از طوفان غم در قعر بحرى زاخرست
کى سر موئى زبانم گردد از ذکرت جدا
کز وجودم هر سر موئى زبانى ذاکرست
ايکه فرمائى که خواجو عشق را پوشيده دار
چون توانم گر چه دانم کان لباسى فاخرست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید