شماره ٨٠: کفر سر زلف تو ايمان ماست

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
کفر سر زلف تو ايمان ماست
درد غم عشق تو درمان ماست
مجلس ما بيتو ندارد فروغ
زانکه رخت شمع شبستان ماست
ايکه جمالت ز بهشت آيتيست
آيت سوداى تو در شان ماست
تا دل ما در غم چوگان تست
هر دو جهان عرصه ميدان ماست
زلف سياه تو در آشفتگى
صورت اين حال پريشان ماست
چون نرسد دست بلعل لبت
خاک درت چشمه حيوان ماست
گفت خيال تو که خواجو هنوز
عاشق و سرگشته و حيران ماست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید