ای كه تو عشاق را همچو شكر میكشی
جان مرا خوش بكش این نفس ار میكشی
كشتن شیرین و خوش خاصیت دست توست
زانك نظرخواه را تو به نظر میكشی
هر سحری مستمر منتظرم منتظر
زانك مرا بیشتر وقت سحر میكشی
جور تو ما را چو قند راه مدد درمبند
نی كه مرا عاقبت بر سر در میكشی
ای دم تو بیشكم ای غم تو دفع غم
ای كه تو ما را به دام همچو شرر میكشی
هر دم دفعی دگر پیش كنی چون سپر
تیغ رها كردهای تو به سپر میكشی