یكی گنجی پدید آمد در آن دكان زركوبی
زهی صورت زهی معنی زهی خوبی زهی خوبی
زهی بازار زركوبان زهی اسرار یعقوبان
كه جان یوسف از عشقش برآرد شور یعقوبی
ز عشق او دو صد لیلی چو مجنون بند میدرد
كز این آتش زبون آید صبوریهای ایوبی
شده زركوب و حق مانده تنش چون زرورق مانده
جواهر بر طبق مانده چو زركوبی كروبی
بیا بنواز عاشق را كه تو جانی حقایق را
بزن گردن منافق را اگر از وی بیاشوبی