غزل شماره ۲۴۶۳

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
آه چه دیوانه شدم در طلب سلسله‌ای
در خم گردون فكنم هر نفسی غلغله‌ای
زیر قدم می‌سپرم هر سحری بادیه‌ای
خون جگر می‌سپرم در طلب قافله‌ای
آه از آن كس كه زند بر دل من داغ عجب
بر كف پای دل من از ره او آبله‌ای
هم به فلك درفكند زهره ز بامش شرری
هم به زمین درفكند هیبت او زلزله‌ای
هیچ تقاضا نكنم ور بكنم دفع دهد
صد چو مرا دفع كند او به یكی هین هله‌ای
چونك از او دفع شوم گوشگكی سر بنهم
آید عشق چله گر بر سر من با چله‌ای

دیوانهزمینزهرهسحرسلسلهعشقگردون


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید