غزل شماره ۲۲۲۶

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ای بكرده رخت عشاقان گرو
خون مریز این عاشقان را و مرو
بر سر ره تو ز خون آثار بین
هر طرف تو نعره خونین شنو
گفتم این دل را كه چوگانش ببین
گر یكی گویی در آن چوگان بدو
گفت دل كاندر خم چوگان او
كهنه گشتم صد هزاران بار و نو
كی نهان گردد ز چوگان گوی دل
كاندر آن صحرا نه چاه است و نه گو
گربه جان عطسه شیر ازل
شیر لرزد چون كند آن گربه مو
زر كان شمس تبریزی است این
صاف باشد گر بجویی جو به جو

تبریزصحراعاشقعشاقمروچوگان


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید