غزل شماره ۳۳۷

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ببستی چشم یعنی وقت خوابست
نه خوابست آن حریفان را جوانست
تو می دانی كه ما چندان نپاییم
ولیكن چشم مستت را شتاب‌ست
جفا می‌كن جفاات جمله لطف‌ست
خطا می‌كن خطای تو صواب‌ست
تو چشم آتشین در خواب می‌كن
كه ما را چشم و دل باری كبابست
بسی سرها ربوده چشم ساقی
به شمشیری كه آن یك قطره آبست
یكی گوید كه این از عشق ساقیست
یكی گوید كه این فعل شرابست
می و ساقی چه باشد نیست جز حق
خدا داند كه این عشق از چه بابست

آتشجفاجوانحریفخداخوابساقیشرابطرهعشقلطفمستچشم


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید