شماره ٧١: منم آن رند قدح نوش که از کهنه و نو

غزلستان :: هاتف اصفهانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
منم آن رند قدح نوش که از کهنه و نو
باشدم خرقه اى آنهم به خرابات گرو
زاهد آن راز که جويد ز کتاب و سنت
گو به ميخانه در آى و ز نى و چنگ شنو
راز کونين به ميخانه شود زان روشن
که فتاده است به جام از رخ ساقى پرتو
چه کند کوه کن دلشده با غيرت عشق
گر نه بر فرق زند تيشه ز رشک خسرو
هر طرف غول نوا خوان جرس جنبانى است
در ره عشق به هر زمزمه از راه مرو
منزل آنجاست درين باديه کز پا افتى
در ره عشق همين است غرض از تک و دو
بستگى ها به ره عشق و گشايش ها هست
بسته شد هاتف اگر کار تو دلتنگ مشو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید