شماره ٢٠: حرف غمت از دهان ما جست
غزلستان ::
هاتف اصفهانی ::
غزلیات
حرف غمت از دهان ما جست
يا آتشى از زبان ما جست
رو جانب دام يا قفس کرد
هر مرغ کز آشيان ما جست
يک يک ز نشان فراتر افتاد
هر تير که از کمان ما جست
آتش به سپهر زد شرارى
کز آه شررفشان ما جست
غير از که شنيد سر عشقت
حرفى مگر از دهان ما جست
ز انسان که خورد نسيم بر گل
تير تو ز استخوان ما جست
هاتف چو شراره اى که ناگاه
ز آتش جهد از ميان ما جست
نظرات نوشته شده