شماره ٢٦٨

غزلستان :: ناصر خسرو :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
چنين زرد و نوان مانند نالى
نکرده ستم غم دلبر غزالى
نه آنم من که خنبانيد يارد
مرا هجران بدرى چون هلالى
نه ماليده است زير پا چو خوسته
مرا چون جاهلان را آز مالى
غم خوبان و آز مال دنيا
کجا باشد همال بى همالي؟
همه شب گرد چشم من نگردد
ز خيل خواب و آرامش خيالى
همى تابد ز چرخ سبز عيوق
چو ز آتش بر صحيفه ى آب خالى
ثريا همچو بگسسته جميلى
هلال ايدون چو خميده خلالى
شب تيره ستاره گرد او در
چو حورانند گرد زشت زالى
مرا تا صبح بشکافد دل شب
نيابد دل ز رنج آرام و هالى
درخشد روى صبح از مغرب شب
منور همچو صدقى ز افتعالى
نيابد آنگهى عقل مدبر
از اينجا در طريق دين مثالى
ز نور صبح مر شب را ببيند
گريزنده چو ز ايمانى ضلالى
ضلالت عزت ايمان نيابد
چو زرى کى بود هرگز سفالي؟
اگرچه شب بپوشد روى صورت
نگردد صورت از حالى به حالى
جمال و زيب زيبا کم نگردد
اگر چندش بپوشى در جوالى
نباشد خوار هرگز مرد دانا
بدان که ش خوار دارد بدخصالى
گر اجلالش کندشايد، وگرنه
نجويد برتر از حکمت جلالى
نباشد چون امير و شاه و خان را
حکيمان را به مال اندر جمالى
جواب سايل شاهان بگويد
تگينى يا طغانى يا ينالى
وليکن عاجز و خامش بماند
چو از چون و چرا باشد سؤالى
ايا گردنت بسته بر در شاه
ضياعى يا عقارى يا عقالى
کمالت کو؟ کمال اندر کمال است
سوى دانا به از مالى کمالى
نه آن داناست کز محراب و منبر
همى گويد گزافه قال قالى
اگر نادان بگيرد جاى دانا
به هرحالى نباشد جز محالى
نه بيش از شير باشد گرچه باشد
درنده پيش شير اندر شگالى
بدادم ناصبى را پاسخ حق
نخواهم کرد زين بيش احتمالى
چو دشمن دشمنى را کرد پيدا
نشايد نيز کردن پاى مالى
به من ناکرده قصد خواسته و خور
نماند اندر خراسان بد فعالى
جز آن جرمى ندانم خويشتن را
که بى حجت نمى گويم مقالى
ز يزدان جز که از راه محمد
ندارم چشم فصلى و اتصالى
نه زو برتر کسى دانم به عالم
نه بهتر ز ال او بشناسم آلى
به جان اندر بکشتم حب ايشان
کسى کشته است ازين بهتر نهالي؟
حرامى ره نيابد زى من ايرا
همى ترسم مدام از هر حلالى
نگردد چون منى خود گرد بيشى
نه گرد حيلت از بهر منالى
جهان را ديدم و خلق آزمودم
به هر ميدان درون جستم مجالى
نه مالى ديدم افزون از قناعت
نه از پرهيز برتر احتيالى
ازان پس که م فصاحت بنده گشته است
چگونه بنده باشم پيش لالي؟
چرا خواهد مرا نادان متابع؟
نيابد روبه از شيران عيالى
چگونه تکيه يارد کرد هرگز
مميز مرد بر پوسيده نالي؟
نگيرم پيش رو مر جاهلى را
که نشناسد نگارى از نکالى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید