شماره ١١٩

غزلستان :: ناصر خسرو :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
اى بسته خود کرده دل خلق به ناموس
ز انديشه تو را رفته به هر جانب جاسوس
اثبات يقين تو به معقول چه سود است،
چون نيست يقين نفى گمان تو به محسوس؟
تا چند سخن گوئى از حق و حقيقت؟
آب حيوان جوئى در چشمه مطموس!
گر راى تو کفر است مکن پيدا ايمان
ور جاى تو دير است مزن پنهان ناقوس
اى آنکه همه زرقى در فعل چو روباه،
وى آنکه همه رنگى در وصف چو طاووس
تا کى روى آخر ز پى حج به زيارت
از طوس سوى مکه، وز مکه سوى طوس؟
چون نيست ز کان علت مقصود، پس اى دوست
چه مکه و چه کعبه و چه طوس و چه طرطوس



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید