شماره ٢٢

غزلستان :: ناصر خسرو :: قصايد

افزودن به مورد علاقه ها
اين جهان خواب است، خواب، اى پور باب
شاد چون باشى بدين آشفته خواب؟
روشنى ى چشم مرا خوش خوش ببرد
روشنيش، اى روشنائى ى چشم باب
تاب و نور از روى من مى برد ماه
تاب و نورش گشت يکسر پيچ و تاب
پيچ و تابش نور و تاب از من ببرد
تا بماندم تافته بى نور و تاب
آفتابم شد به مغرب چون بسى
بر سرم بگذشت تابان آفتاب
جز شکار مردم، اى هشيار پور،
نيست چيزى کار اين پران عقاب
اين عقاب از کوه چون سر برزند
از جهان يکسر برون پرد غراب
گرد رنج و غم چو بر مردم رسد
زودتر مى پير گردد مرد شاب
چون مرا پيرى ز روز و شب رسيد
نيست روز و شب همانا جز عذاب
هرچه ناز و خوب کردش گشت چرخ
هم زگردش زود گردد زشت و خاب
دل بدين آشفته خواب اندر مبند
پيش کو از تو بتابد زو بتاب
زين سراب تشنه کش پرهيز کن
تشنگان بسيار کشته است اين سراب
روى تازه ت زى سراب او منه
تا نريزد زان سراب از رويت آب
گرش بنکوهى ندارد باک و شرم
ورش بنوازى نيابى زو ثواب
گرچه بى خير است گيتي، مرد را
زو شود حاصل به دانش خير ناب
گرچه خاک و آب سبز و تازه نيست
سبز از آب و خاک شد تازه سداب
گرچه در گيتى نيابى هيچ فضل
مرد ازو فاضل شده است و زود ياب
اين جهان الفنج گاه علم توست
سر مزن چون خر در اين خانه ى خراب
کشت ورزت کرد بايد بر زمين
جنگ نايد با زمينت نه عتاب
مردمان چون کودکان بى هش اند
وين دبيرستان علم است از حساب
شغل کودک در دبيرستانش نيست
جز که خواندن يا سؤال و يا جواب
چون نپرسى ز اوستاد خويش تو؟
چونکه نگشائى برو نيکو خطاب؟
زين هزاران شمع کان آيد پديد
تا ببندد روى چرخ از شب نقاب
روى خاک و موى گردان چرخ را
اين سيه پرده نقاب است و خضاب
نيک بنگر کاندر اين خيمه ى کبود
چون فتاده است، اى پسر، چندين شتاب
گر ز بهر مردم است اين، پس چرا
خاک پر مور است و پر مار و ذباب؟
ور همى آباد خواهد خاک را
چونکه ز آبادى فزونستش خراب ؟
جز براسپ علم و بغل جست و جوى
خلق نتواند گذشتن زين عقاب
اين همى گويد «ببايد جست ازين
تا پديد آيد صواب از ناصواب »
وان همى گويد «چنين بيهوده ها
دور دار از من، هلا پرکن شراب،
کار دنيا را همان داند که کرد،
رطل پر کن، رود برکش بر رباب،
رطل پر کن وصف عشق دعد گوى
تا چه شد کارش به آخر با رباب »
اى پسر، مشغول اين دنياست خلق
چون به مردار است مشغولى ى کلاب
گر نه گرگى بر ره گرگان مرو
گوسپندت را مران سوى ذئاب
ديو جهلت را به پند من ببند
پند شايد ديو جهلت را طناب
بر فلک بايد شدن از راه پند
اى برادر، چون دعاى مستجاب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید