دفتر اول از مثنوی

غزلستان :: مولوی :: مثنوی معنوی
مشاهده برنامه «مثنوی معنوی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
آن رسول از خود بشد زين يک دو جام
نى رسالت ياد ماندش نى پيام
واله اندر قدرت الله شد
آن رسول اينجا رسيد و شاه شد
سيل چون آمد به دريا بحر گشت
دانه چون آمد به مزرع گشت کشت
چون تعلق يافت نان با بوالبشر
نان مرده زنده گشت و با خبر
موم و هيزم چون فداى نار شد
ذات ظلمانى او انوار شد
سنگ سرمه چونک شد در ديدگان
گشت بينايى شد آنجا ديدبان
اى خنک آن مرد کز خود رسته شد
در وجود زنده‌اى پيوسته شد
واى آن زنده که با مرده نشست
مرده گشت و زندگى از وى بجست
چون تو در قرآن حق بگريختى
با روان انبيا آميختى
هست قرآن حالهاى انبيا
ماهيان بحر پاک کبريا
ور بخوانى و نه‌اى قرآن‌پذير
انبيا و اوليا را ديده گير
ور پذيرايى چو بر خوانى قصص
مرغ جانت تنگ آيد در قفص
مرغ کو اندر قفص زندانيست
مي‌نجويد رستن از نادانيست
روحهايى کز قفصها رسته‌اند
انبياء رهبر شايسته‌اند
از برون آوازشان آيد ز دين
که ره رستن ترا اينست اين
ما بذين رستيم زين تنگين قفص
جز که اين ره نيست چاره‌ى اين قفص
خويش را رنجور سازى زار زار
تا ترا بيرون کنند از اشتهار
که اشتهار خلق بند محکمست
در ره اين از بند آهن کى کمست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید