به خوبى همچو مه تابنده باشى
به ملک دلبرى پاينده باشى
من درويش را کشتى به غمزه
کرم کردي، الهى زنده باشى
جفا کم کن که فردا روز محشر
ز روى عاشقان شرمنده باشى
ز غمهاى جهان آزاد باشم
اگر تو همنشين بنده باشى
جهان سوزي، اگر در غمزه آيى
شکرريزي، اگر در خنده باشى
به رندى و به شوخى و به صد ناز
هزاران خان و مان برکنده باشى